❤Love & Hate❤
just you...
اینجا "من" مینویسمــ
سه شنبه 7 / 12 / 1398برچسب:, :: 18:5 :: نويسنده : naghmeh نمی تونم از کجا شروع کنم قصه تلخ ساده نمی دونم چرا قسمت می کنم روزهای خوب زندگیم *** *** *** چراتو اول قصه همه دوستم وسط قصه می شه سر به سر من می تا می خواد قصه تموم شه همه تنهام می *** *** *** می تونم مثل همه دورنگ باشم دل می تونم مثل همه یه عشق بادی *** *** *** تا با یک نیش زبون بترکه و خراب تا بیان جمش کنن حباب دل سراب *** *** *** می تونم بازی کنم با عشق و احساس می تونم درست کنم ترس دل و *** *** *** می تونم دروغ بگم تا خودمو شیرین می تونم پشت دل ها قایم بشم کمین *** *** *** ولی با این حرفها منم می شم مثل یه دروغگو می شم همیشه ورد *** *** *** یه نفر پیدا بشه به من بگه چی کار با چه تیری اونیکه دوسش دارم شکار *** *** *** من باید از چی بفهمم چه کسی دوسم توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود
یک شنبه 8 / 2 / 1391برچسب:, :: 16:15 :: نويسنده : naghmeh
***پست آخر تا بعد از عید***
مراقبی یه وقت... من بیقرار نشم... سنگ صبورمی... که غصه دار نشم... عادت میدی منو... به مهربونیات... تا من نفس نفس... دیوونه شم برات...
چه حسه خوبیه، اینکه تو با منی... اینکه به روی من، لبخند میزنی...
اینکه به فکرمی، به فکر من فقط... هرچی نگات کنم، سیر نمیشم ازت...
باتو به زندگیم، دلخوشی اومده... خوشبختیه منو، چشمات رقم زده...
چه حسه خوبیه، شیرین لحظه هام... شادم کنار تو...
همینو من میخوام... همینو من میخوام...
سه شنبه 28 / 12 / 1390برچسب:, :: 20:48 :: نويسنده : naghmeh
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش می کردی
تمامي ذرات وجودت عشق را فرياد می کردی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم چشمهايم را مي شستی
و اشکهايم را با دستان عاشقت به باد مي دادی
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من مي دوختی
تا من بر سکوت نگاه تو رازهاي يک عشق زميني را با خود به عرش خداوند ببرم
اي کاش مي دانستی
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمي شکستی
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم لحظه اي مرا نمي آزرديکه اين غريبه ي تنها , جز نگاه معصومت پنجره اي و جز عشقت بهانه اي براي زيستن ندارد
اي کاش مي دانستی
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم همه چيز را فدايم مي کردي همه آن چيز ها که يک عمر بخاطرش رنج کشيده اي و سال ها برايش گريسته ای
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم همه آن چيز ها که در بندت کشيده رها مي کردي غرورت را ...... قلبت را ...... حرفت را
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم دوستم مي داشتي همچون عشق که عاشقانش را دوست مي دارد
کاش مي دانستي که چقدر دوستت دارم و مرا از اين عذاب رها می کردی
یک شنبه 19 / 12 / 1390برچسب:, :: 15:57 :: نويسنده : naghmeh سردم است... دیگر دوستت دارم تو هم گرمم نمی کند...
مجنون همیشه نباید مرد باشد.. گاهی مجنون دخترکی تنهاست.. که روزی لیلی کسی بود...
می پوشانم دلتنگی ام را... با دسته ای از کلمات... اما باز کسی در دلم.. تو را صدا میزند...
احساسم نوشت: واااااااای خدایا چرا همه اینجورین؟! یک شنبه 12 / 12 / 1390برچسب:, :: 14:59 :: نويسنده : naghmeh شيطان نيستم
در این لحظه که دچارت شده ام
بی هوا سنگی خورد به حباب خیالم. بشکست... شاید قسمت این بود که خیالت را از خیالم خالی سازم..
خــودَم قَبـــول دارم کـــهنه شـــده ام...
معادله ی رابطـــه مان
احساسم نوشت: این روزا تازه دارم معنی زندگیو میفهمم... قشنگیاشو حس میکنم.. ازت ممنونم... یعنی از هر دوتون ممنونم..
جمعه 10 / 12 / 1390برچسب:, :: 17:42 :: نويسنده : naghmeh میدونی بزرگترین عشق چیه؟
وقتیکه تو پنهان کنی اشکاتو و هنوز مواظب اون باشی... وقتی اون قبول نکنه تورو و تو هنوزم دوسش داشته باشی... وقتی اون شروع کنه عشقو با یه نفر دیگه و هنوز لبخند بزنی...
افسوس ... ان زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم... ان زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم... وبعد برای انچه از دست رفته اه میکشیم...
کاش میدانستم پس از مرگ چه کسی اولین قطره اشک را برایم خواهد ریخت و آخرین کسی که فراموشم کرد کیست؟ تا قبل از مرگم دنیایم را فدایش کنم...
احساسم نوشت: این روزا خیلی خستم... از هر وقت دیگه ای بیشتر.. دیگه امیدی به زندگی نیست... اگه بخاطر عشقم نبود.. زودتر از شر این کثافتدونی راحت میشدم...
چهار شنبه 8 / 12 / 1390برچسب:, :: 18:39 :: نويسنده : naghmeh عيبي ندارد باز هم خودت را بزن به آن راه... خودت را كه به آن راه ميزني... ميخواهم تمام را هاي دنيا خراب شوند...
خدايا هرجا ميريم و ظلمي ميبينيم همه ميگن: عيبي نداره خدا جاي حق نشسته... خدايا:ميشه از جاي حق پاشي و بذاري حق جاي خودش بشينه؟؟!
تلخي الكل و به جون ميخرم فقط بخاطر اينكه موقع خوردنش بگم: ميزينم بسلامتي كسي كه هيچوقت نفهميد چقد دوستــــــــــــــــــــــــــــــــــــش دارم....
احساسم نوشت: دلم ميخواد بهت بگم چقد نامردي كردي و دلمو شيكستي... ولي گور پدر دلم.. هيچوقت به روت نميارم كه چند بار اشكمو دراوردي... ميخوام برم يه جاي دور و داد بزنم بگم چقد ميخوامت به همه دنيا بگم اين ماله من بود يه روزي رفت ولي ايمان دارم كه بازم ماله خودم ميشه.... دلم ميخواد كنار گوشت اروم بگم: چرا هيچوقت نفهميدي چقد دوست دارم؟!! يا محكم جلوت وايسم محكم بزنم تو گوشت.. داد بزنم و بگم: خيلي ميخوامت عوضي.!! بفهم!!!! دو شنبه 6 / 12 / 1390برچسب:جملات عاشقانه, :: 20:24 :: نويسنده : naghmeh پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|